این اثر در واقع داستان بلندی است که در 11 عنوان نوشته شده است. و در آن نویسنده با زبانی طنزآمیز، قصه پسرکی را روایت می‌کند که می‌تواند به درون هر چیز، بدون سرک کشیدن در آن، پی ببرد. این اتفاق هیجان‌انگیز شخصیت اصلی داستان را گرفتار ماجراهایی می‌کند که موجب ایجاد عکس‌العمل‌هایی از جانب دوستان، والدین، مسولان و مدیر مدرسه می‌شود. به‌طوری که والدین او مجبور به تعویض محل زندگی خود می‌شوند. در برگ برگ این اثر داستانی واژه‌ها و جملاتی به چشم می‌خورد که نشانی است از پای‌بندی نویسنده به اعتقادات و باورهای اخلاقی و مذهبی. در واقع نویسنده به‌طور غیرمستقیم سعی در ترویج عقاید و ارزش‌های دینی و اخلاقی در میان نوجوانان دارد. ارزش‌هایی چون خانواده، روابط مبتنی بر صمیمیت و اعتماد بین اعضای آن، ادب و احترام به بزرگان خصوصا والدین، اهمیت به مسجد و نماز و ... که متأسفانه در جامعه امروزی با ورود فرهنگ غرب کمرنگ شده و حتی برخی از آن‌ها از بین رفته است. نفی ظاهرنگری و قضاوت‌های نابجا یکی دیگر از آن ارزش‌هاست که به جرئت می‌توان گفت مضمون اصلی کتاب است.
-270x270.png "توطئه در شهرک")
-270x270.png "دو مرغ عشق عاشق")
-270x270.png "بیسکوییت")
-270x270.png "بفرمایید گول بخورید!")
-270x270.png "پرطلا")
-270x270.png)
